سلام .حالم بده خیلی ......
ازاونایی که تازه میان توبم عذرمیخوام که وبم باخبربدشروع شده
دارم داغون میشم .
اینی که اینهمه بهش اس میدادم داداش فروغ بوده .
حالاهم همه چی میفهمه .
چطوری این گندکاری درستش کنم هاااااان ؟؟؟؟
نمیخواستم کسی بفمه دوسش دارم حالاپس فرداچطوری برم خونه عشقم وتوچشماش نگاه کنم ؟
خدامیدونه چه چیزایی که راجع به احساسم نگفتم ......
اونم ازهمه چی خبرداره .
اونقدگریه کردم سرم داره گیج میره چشامم هنوزقرمزه
چیکارکنم ااااااااااااای خدا!!!!!!!!!!!!
احساس میکنم هیچ وقت به عشقم نمیرسم بایدجابزنم .
برای اینکه این گندکاری درستش کنم مجبورم عشقموانکارکنم
مجبورم بگم الکی گفتم چون میدونستم اونه
که البته میدونستم شک داشتم .
منه احمق ....
عاشقی به من نیومده .
یه حسی بهم میگه درست میشه
فروغ خیلی دلداریم دادگفت هیچ فکربدی راجع بهت نکرده به اونم چیزی نگفته .
منم گفتم بروبهش بگوهیچ وقت اینکارزشتتوفراموش نمیکنم تاوقتی هم که این موضوع درست نشه
پاتوخونه شماواونانمیذارم .
بایددرست شه جناب داداش فروغ ازت بدم میاداینوبفهم .
چیکارکنم یکی بهم بگه دارم میمیرم حالاهمه امتحانام خراب نکنم خیلی .
خدالعنتش کنه زندگیم بهم ریخت بااین کارای زشتش .
من موندم این چطورمنومیخواد .
کمکم کنیدجطوری درستش کنم چطوری عشقم ازدستم رفت .
بخدااینقدخاطرشومیخوام این قدردوسش دارم که نگو
همیشه توفال هام میومدهردوعاشقیدولی یه نفربینتون هست که دچارمشکل میشه وهمه چی خراب میکنه
اگه ازپس این مشکل بربیایدبهم میرسید.
حالامن چطوری بربیام ای خدااااااا؟؟؟؟؟
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1