سلام دوستای عزیزم ...
امروزبازبرگشتم کمی دردودل کنم..میخوام خودموخالی کنم حسابی ؛پُر پُرم ..
راستش بایدیه فکرحسابی راجع به خودم بکنم ،این روزاخیلی کلافه ام ..فکرش ولم نمیکنه
راستش اصلانمیفهمم اون ارزششوداره یانه ،اره درسته من دلشوشکستم اره قبول دارم.
ولی خوب اونم دلموشکسته ...
میخوام بهش اس بدم اونم بخاطرحرفای شما ،ولی تنهاچیزی که نمیذاره
اینه که گفت التماس هیچ دختری نمیکنم
یعنی چی این حرفش ؟مغروره بخودش .چیوخواست برسونه ؟؟؟من بابقیه براش فرقی ندارم
پس منم التماس هیچ پسری نمیکنم این حرفش خیلی بدم اومد دخترخالم گفت من بودم عمراسرا غ همچین کسی میرفتم
من فقط گفتم چراوقتی گفتم واسه همیشه خداحافظ چرانگفتی نرم ؟؟بعداون گفت دوست داری التماست کنم؟؟؟
چرامن بایدبرم سراغش ؟خودش میدونه دوسش دارم بهشم گفتم نخواسته بدونه به خودش مربوطه .
دیگه نمیرم سراغش .چرا؟
خوب چرااینوبهم گفت ؟میخواست نگه؟اون خیلی مغروره .حتی یباربهم نگفت دوست دارم حتی یه عزیزمم نگفت
وقتی گفتم دوست دارم گفت من لیاقتتوندارم قلبموشکست .بعدش اومده میگه منظورمن این بوده بااین وجودبازم منومیخوای ؟
گفته بودم بهش اره میخوام .ولی اون ....
دیگه چی دارم که بگم؟بهم گفت قلبموشکستی چون باهاش بدحرف زدم چون قلبموشکسته بود.
بخاطرجواب ندادن یه پیامی فراموشش کردم که هیچ وقت به دستش نرسیده بود
چرا؟اون ارزش منوداره ؟من توکلاس شاگرداول میشم اون وقت اون 5ساله که ترک تحصیل کرده !
باباومامانم فرهنگی ومعلمن اونوقت بابای اون دلاله !
اینامهم نیست !اصلابرام مهم نیست !!!
من درکش میکنم اون منودرک نمیکنه .بهش شک دارم میفهمی ؟اگه معتادباشه زندگی وایندموخراب کنم؟
چرا؟اخه چرا ؟ارزششوداره بخاطرش حتی گریه کنم؟کسی که وقتی رفتم حتی نگفت نرو ؟؟!!!حتی نگفت دوسم داره؟؟!!گذاشت برم؟
من بایدامتحانش کنم ..ولی چجوری ؟یجوری که عشقش بهم ثابت بشه .نمیخوام گوشی بدم دست یه نفردیگ وبگه الوباهام دوس میشی ؟
نه !خودم بایدامتحانش کنم
ببینم واقعامنومیخوادیانه ؟!چی بگم؟!
اون لیاقت منونداره .واسه همین سراغش نمیرم .
دارم باخود کلنجارمیرم .
یه وقتایی میگم تنهایی یه وقتایی میگم عشق .اصلاخودمم نمیدونم .ولی میدونم به اون نمیرسم .وقتی بهم نمیرسیم اسمش میشه عشق
مگه نه؟
اهایه چیزدیگه !
من قبلایباراشتباه کردم!
یه نفرودوست داشتم ..مثلا...
باهاش رابطه برقرارکردم .بابام فهمید.خیلی داغون شد!گفت دیگه بهم اعتمادنداره .
منم خربودم .طرف قرص روان گردان میخورد.مریض بود.روانی بود.نامزادداشت .باصدنفرم رابطه داشتوقرارمیذاشت .
اکثردوست دختراشونم شوهرداشتن .طرف رفت خدمت الان فراریه پلیسادنبالشن ابروهاشوورمیداشت مثل نخ .
عوضی روانی مریض کثافت لجن خیانت کار.هرچی بگم کم گفتم .کارگرم بودتوساختمون .منم بچه بودم دوسال پیش بود.نمیفهمیدم اینارو.
خلاصه بابام گفت اگه دیگه باکسی باشم کم ترین جزای طرف مرگه !!!!
بعله !اینم یه دلیل که نمیذاره به ف نزدیک شم .میترسم بابام بکشتش .من دارم چوب دلمومیخورم .
خیلی دردداره ..خیلی .
حالاهم من ترکش میکنمومیرم ...
میخوام زندگیموبکنم ...چندمدت دیگه مدرسه هاشروع میشه میخوام بچسبم به درس ومشقم وشیطونیای خودم .
اگه قلبشوشکستم ازش عذرمیخوام ولی دیگه پیشش نمیرم .
اگه قسمت هم باشیم بهم میرسیم.ازخدامیخوام صبرشوبهم بده وراه درستونشونم بده .
نشونم بده که حقیقت چیه ؟ازکجامعلوم حسش هوس نباشه ؟
ازکجامعلوم خوشبختم کنه ؟؟وقتی خودش داره میگه خوشبختت نمیکنم ...
نه اقامن همچین شخصیونمیخوام .من واسه خودم غروردارم التماس هیچ پسری هم نمیکنم لازمم نکرده برم سراغ اون
اگه منودوست داشت چرابهم نگفت ؟فکرکرده بگه ازش کم میشه ؟؟من چقدگفتموخودموکوچیک کردم؟
دیگه تمو م !تازه ! ب بیچاره هم میشکنه اگه بفهمه با ف هستم .خواهرزادش همدم رازش بهترین دوستش .چقدخوردمیشه ؟؟؟
نه اصلا!!!بچه هامن سراغش نمیرم .مگراینکه سرنوشت خودش دستامونوتودست هم بزاره .
میگی نه ؟؟بگوخوب.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0